مدح و مرثیۀ حضرت زینب سلاماللهعلیها (زبانحال)
شاعر : حسن فولادی
نوع شعر : مدح و مرثیه
وزن شعر : مفاعیلن مفاعیلن مفاعیل
قالب شعر : غزل
مـنـم زینب که بـر جـان آذرم ریخت فـلک اسـپـند غـم بر مجـمـرم ریخت
نـهـال بـاغ تــوحــیــدم کـه ایـن سـان خزان جور و کین، برگ و برم ریخت
من آن طفلم که خوناب از دو چشمش ز داغ مـرگ زهــرا مـادرم ریـخـت
سـپـس در کـوفه در مـحـراب مسجـد فـلک گَـردِ یـتـیـمـی بـر سـرم ریخت
به یـثـرب مجـتـبی مـسـمـوم کـین شد به جان در آن مصیبت اخگرم ریخت
مــنـم طــاووس زرّیـن بـال یــثــرب که در کـرب وبـلا بال و پَـرم ریخت
بـه خـاک تـیـره هـفـتـاد و دو پـیـکـر ز کـین، یاران از گـل بهـتـرم ریخت
ز جــور حــرمــلـه در پــیـچ و تـابـم که تیرش، خون حلق اصغرم ریخت
تــنـم مــانــنـد نـی شـد زرد و لاغــر شـرار طعـنه بس بر پـیکـرم ریخـت
مــنــم پـــروانــه شـــمــع شـــهــادت که بر فـرق عـدو خـاکـسـترم ریخـت
بـه «فـولادی» عـنـایت کـرد زیـنـب به ساغـر آب حـوض کـوثـرم ریخت
|